جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5307
دین در رابطه با فلسفه و جامعه‌شناسی
نویسنده:
یوسف علی اباذری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سعی ما در این رساله بر آن است که علاوه بر توضیح روش کار این پژوهش و معرفی بخشهای گوناگون آن، شرحی اجمالی از شیوه‌های متفاوت برخورد با دین، باورها و اعتقادات را نیز به طور کلی به دست دهیم. مقصود از شرح این شیوه‌ها، توصیف صور گوناگون آگاهی یا تعهد دینی نیست ، بلکه منظور طرق گونه‌گون بررسی دین به منزله یک موضوع است . از آنجا که این شیوه بررسی درعصر حاضر مصداق عمل می‌یابد، بنابراین کوشش ما نیز در این بررسی به طور عمده به دوره تاریخی مابین پایان قرون وسطی و زمان حاضر محدود خواهد بود.
تبیین حوزه معرفت‌شناسی آموزش هوشمند
نویسنده:
سمیه کرمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
زمان در اندیشه کانت از نگاه هایدگر
نویسنده:
آزیتا محبوبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدههدف اصلی از این نوشتار « تفسیر زمان در اندیشه کانت از نگاه هایدگر است» که با اشاره اجمالی به تاریخچه تصور زمان در تاریخ فلسفه آغاز می گردد و بعد از کاووش زمان در فلسفه کانت به تفکر هاید گر در باره زمان و سپس با پردازش دیدگاه هایدگر از زمان در فلسفه کانت دنبال می گردد . کانت زمان را یکی از دو شرط هر نوع شهود حسی دانست و حتی بر برتری زمان بر مکان نیز تاکید کرد و متذکر شد که مکان ، تنها از طریق زمان است که می تواند وارد ذهن شود ، پس از اهمیت بیشتری برخوردار است نظریه کانت در مورد زمان را می توان به دوره پیش از نقادی و پس از نقادی تقسیم کرد : در دوره پیش از نقادی ، زمان را مبدأ صوری عالم محسوس و امر بدیهی ، مطلق و در عین حال ذهنی- شرط ذاتی- می داند ؛ از امر عینی ، واقعی و نه حتی از جنس جوهر و عرض . اما دوران پس از نقادی ، کانت در بحث متافیزیکی به زمان اشاره می کند که : زمان تصوری تجربی – برگرفته از تجربه نیست . بلکه زمان الگوی ماتقدم ضروری است که نامتناهی هم می باشد . به طور کلی کانت زمان را صورت ذهنی می داند که خارج از ذهن و خارج از انطباق ذهن بر پدیدارها وجود ندارد . به این ترتیب اشیاء در نفس خویش بیرون از زمان هستند .بر طبق نظر هایدگرزمان به ظهور و انکشاف دوری هستی قائم است . از این رو هایدگر طرح مسئله ی هستی را از طریق تحلیل دازاینبرحسب حیث زمانی اش به عهده گرفته بود تا نشان دهد که زمان افق فهم هستی است . از همین رو مسئله ی زمان در دیدگاه پدیدار شناسانه ی هایدگر، مبحثی هستی شناسانه است و با برداشت رایج و متعارف از آن تفاوت دارد . او تلاش می کرد تا نشان دهد که زمان با مسئله هستی ارتباط و پیوستگی عمیقی دارد .تفسیر هایدگر از کانت در آثار او با کاوش در مفاهیم بنیادین وجود شناسی یعنی مقولات از طریق شهود زمان پیگیری می گردد . استدالال او این است که قوای بنیادی فاهمه و شهود در تخیل استعلایی ریشه دارند و ذات تخیل استعلایی ، زمان یا زمانمندی است . در بحث تاریخ کلید ورود به تاریخیت ، زمانمندی دازاین دانسته شده است. هاید گر می کوشد تا نشان دهد که در نقد عقل محض و در همه نظریه های اساسی کانت ، دقیقاًزمان است که نقش اساسی و محوری برخوردار است و همین زمان است که عنصر اساسی و بنیادین تشکیل دهنده شهود محض ،و لذا قوام بخش ذهنیت ذهن ودرنتیجه کلید حل مسئله استعلا و معرفت وجود شناختی است.به بیان ساده تر ، می کوشد تا نشان دهد که معنا و مفهوم زمان در کانت همان چیزی است که خود وی دروجود و زمان از آن به حیث زمانی تعبیر می کند . کلید واژه ها:کانت، هایدگر، زمان، وجود ، تاریخ فلسفه
عقل از دیدگاه ملاصدرا و کانت
نویسنده:
نظر عباسی کسانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این نوشتار سعی شده است دیدگاههای ملاصدرا و کانت پیرامون عقل مورد تحقیق قرار گیرد. مطالب این پایان نامه در یک مقدمه و سه فصل تنظیم شده است.مقدمه، شامل بحثهای مقدماتی و تبیین موضوع و اهمیت آن است.در بخشهای بعدی پس از سیر تاریخی معنای عقل به دیدگاه ملاصدرا و کانت در مورد عقل پرداخته و توانایی و حدود عقل بشری در اندیشه این دو فیلسوف را بررسی نموده است. به طور کلی می توان گفت ملاصدرا و کانت هر دو در معرفت شناسی خود به فعالیت نفس قائل بوده و به محدودیت عقل که یکی از قوای نفس است اذعان دارند. اما کانت بیشتر به محدودیت عقل نظری می پردازد و در مباحثی که به مشکل می رسد مانند خدا، جهان و نفس در جهت حل آنها به عقل عملی می پردازد اما ملاصدرا عقل عملی را خادم عقل نظری می داند و پس از رسیدن به محدودیت عقل به وحی الهام و شهود می رسد و پای وحدت وجودی و علم حضوری رابه میان می آورددر حالی که کانت بیشتر به مفهوم و پدیدار و عدم توانایی قوای ادراکی در احاطه بر اشیاء فی نفسه که در علم حصولی است می پردازد.
رابط عقل و خدا در فلسفه کانت
نویسنده:
معصومه جنگلی کاخکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اکثر کسانی که در حوزه فلسفه و همینطور دین کار می‌کنند، به خوبی می‌دانند که کانت عقل نظری را ناتوان از شناخت خدا اعلام می‌کند و معتقد است ما اگر بخواهیم وجود متعلق این مفهوم عقلی را ثابت کنیم، باید از طریق دیگری غیر از عقل نظری مبادرت به انجام چنین کار کنیم. اما فهم اینکه کانت چرا عقل نظری را ناتوان از شناخت خدا اعلام می‌کند و سپس در جستجوی آن است که از طریق دیگری غیر از عقل نظری وجود آن را ثابت کند برای کمتر کسی حاصل شده است. به همین خاطر ما در این پژوهش قصد داریم چنین کاری انجام دهیم. یعنی بررسی کنیم و ببینیم که کانت چه تعریفی از عقل نظری دارد، که طی آن عقل نظری ناتوان از شناخت خداوند است. طریق دیگری که کانت برای اثبات وجود خدا پیشنهاد می‌کند چه طریقی است؟ و آیا کانت توانسته است از این طریق وجود خدا را اثبات کند؟خواهیم دید که چون کانت، شناخت‌های عقل نظری را برآمدی از صورت و ماده شناخت می‌داند، و چون ما از عالم ماراء تجربی هیچگونه سهش و ادراک تجربی‌ای که همان ماده شناخت است، نداریم پس نمی‌توانیم هیچ‌گونه شناختی از این عالم داشته باشیم. وجود خدا و سایر مباحث مربوط به اعتقادات دینی هم در حوزه اینگونه شناخت‌ها قرار می‌گیرند، در نتیجه وقتی کانت، امکان کسب شناخت از این عالم را غیرممکن اعلام می‌کند، مسئله وجود خدا و همینطور سایر مباحث فلسفه دین منتفی می‌شود.اما روش کانت در اثبات وجود خدا از طریق عقل عملی هم چندان معتبر به نظر نمی‌رسد. چون کانت در این برهان فرض می‌گیرد که عقل رسیدن به خیر اعلأ را فرمان می‌دهد و چون این خیر اعلأ برای تحقق یافتن نیازمند علتی خارج از گود است، نتیجه می‌گیرد که این علت خارج از گود همان خدا است. در نتیجه خدا به عنوان یکی از اصول موضوعه عقل عملی به اثبات می‌رسد. اما کانت در تعریفی که از عقل عملی ارائه می‌کند، نتوانسته است ثابت کند که عقل عملی رسیدن به خیر اعلأ را فرمان می‌دهد. به همین خاطر این برهان نمی‌تواند مبنای اثبات وجود خدا قرار بگیرد و مخدوش است.
اتمیسم منطقی ویتگنشتاین و راسل
نویسنده:
مسلم قربانی دیزاوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اتمیسم منطقی, نظریه‌ای درباره‌ی رابطه زبان وجهان است, که از نظر هر دو ویتگنشتاین و راسل, ما می‌توانیم از طریق تحلیل به گزاره هایی دست یابیم که به واسطه‌ی آنها بتوانیم جهان را به طور کامل توصیف کنیم. این گزاره‌ها در ترکیب با یکدیگر, گزاره‌های مرکبی را می‌سازند که در نهایت, مشابه گزاره‌های روزمره‌ی ما خواهند بود. هر دو‌ی آنها, نظریه‌شان الزاماتی هستی شناختی دارد که بر اساس نظریه‌شان درباره‌ی معناداری, هستی موجودات خاصی رابرای معرفت داشتن و همچنین معنا داشتن زبان, الزامی می‌دانند. ویتگنشتاین در این باره در مقابل راسل, با دقت ویژه‌ی خودش, این الزامات ر ا به کمترین حد خود رسانده است. رویکرد اتمیسم منطقی راسل, رویکردی معرفت شناسانه است, چرا که اولا اتمهای او, امور جزئی در داده‌های حسی ما هستند و دیگر اینکه اتمیسم منطقی او نظریه‌ای است که از جهات دیگر مسائل معرفت شناسی او را حل می‌کنند. در مقابل, رویکرد اتمیسم منطقی ویتگنشتاین معنا شناسانه است, چرا اتمهای او, بر اساس الزامی معنا شناختی باید وجود داشته باشند, چرا که رابطه‌ی زبان و جهان چنین ایجاب می‌کند که اعیانی وجود داشته باشند که به طور مستقیم و بی‌واسطه با نامهای زبان در ارتباط باشند و بنابراین آنها مسئله‌ای معنا شناختی را حل می‌کنند.
باور به خدا، اثر جرج ماورودس
نویسنده:
محمد رضاپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوعی که بدان خواهم پرداخت معرفت شناسی دینی است. تقریبا، شاید که بگوییم گرایشهای معرفت شناختی آنهایی می باشد که در مسایلی نظیر این منعکس می گرد: ((چگونه شما ‏‎P‎‏ را می دانید؟)) و ((دلایل شما برای باور نهادن بر ‏‎P‎‏ چیست؟)) در بخش 1 این مسایل تا اندازه ای مفصل تر بحث می شود و شالوده ای جهت مبحث بعدی نهاده می شود. بخش دوم به تلاشهایی می پردازد برای پاسخگویی به چنین پرسشهایی آنگاه که متضمن باورهای دینی باشد، با مراجعه به استدلالها و خصوصا براهین وجود خدا. این بخش شاید اهمیتی بیش از اهمیت ذاتی استدلال در متون دینی را توجیه کند. اما اثبات نکاتی کلی تر در ارتباط با بحث استدلال و سپس بسط و گسترش آنها به دیگر زمینه ها مناسب می باشد. بخش سوم کوشش غیر متعارف سنتی برای پاسخگویی به مسایل معرفت شناختی بر حسب تجزیه و-به عنوان نوعی خاص از تجربه-وحی را به بحث می گذارد. بخش چهارم به ابعاد معرفت شناختی مشکل شر می پردازد که غالبا به عنوان برهانی بر علیه آموزه های دینی شرح و بسط می یابد. بخش پنجم یک جمع بندی در رابطه با رشته اصلی استدلال و مهمترین نتایج آن را فراهم می نماید.
کارکرهای نظریه_ی مثل در فلسفه افلاطون و شیخ اشراق
نویسنده:
فاطمه بنی اسدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در طول سیر تاریخ فلسفه و حکمت، طرح نظریه‌ی "مُثل" از جانب افلاطون، نخستین نغمه‌ای بود که قلمرو هستی را از محدوده‌ی عالم محسوسات به عالم ماوراء محسوسات گسترش داده و دایره‌ی دید بشر را از تنگنای ادراکات حسی به عالم لایتناهی ادراک معقولات بسط داد. از سوی دیگر توجه کامل حکمای اسلامی به اندیشه " مُثل" و دفاع از آن از سوی برخی از حکما مانند سهروردی، انگیزه‌ای شد تا این اندیشه مورد توجه و بررسی قرار گیرد. افلاطون "مُثل" را متعلَّق اصلی علم می‌دانست و چون طبق نظر وی "مُثل" حقایق عینی‌اند، برای مُثل از حیث هستی‌شناسی، جایگاهی خاص قائل است. از سوی دیگر سهروردی نظریه‌ی عقول عرضیه را که برگرفته از "مُثل" افلاطونی است، جهت تبیین صدور کثرات مادی ارائه کرده است. وی عقول عرضیه را سلسله ای از انوار مجرد می‌داند که در انتهای عقول طولیه واقع شده و در عرض هم‌اند و از نظر وی ادراک نفس از طریق شهود عقول عرضیه،صورت می‌گیرد. در این پژوهش در پی‌آنیم درباره‌ی معنا، اثبات، ویژگی‌های مُثل و بررسی جایگاه مُثل در نظام هستی شناسی و معرفت شناسی این دو حکیم به بررسی بپردازیم.
تبیین مبانی حکمی اشراقی سهروردی در رساله آوازپرجبرئیل
نویسنده:
پریسا طاهری والا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نور به عنوان موضوع فلسفه ی اشراق ، رمز و نمادی است از آگاهی و خودآگاهی . برخلاف فلسفه های رسمی دیگر که موضوعشان وجود است ، مدار فلسفه ی سهروردی مساله ی علم است و علم و آگاهی جز در سایه‌ی اشراقات انوار افاضه شده ازجانب نورالانوار بواسطه ی جبرئیل/روح القدس میسر نمی باشد . سهروردی در داستان رمزی آواز پرجبرئیل با دیدگاهی مشائی-اشراقی یک دوره مباحث معرفت شناسی و جهان شناسی را مطرح کرده که سالک توانسته به عالم مثال وارد شود و پس از ورود به عالم مثال با جماعتی از عقول/فرشتگان مواجه شده و این مواجهه از طریق ادراک خیالی (شهودخیالی) صورت می گیرد و نهایتا با آخرین عقل از سلسله ی طولیه که همان عقل فعال است ،سخن می گوید .اتصال و ارتباط نفس ناطقه ی سالک به عقل فعال منجر به آن شده است که سالک بتواند از طریق این اتصال به معرفت حقایق علوی و روحانی عالم عقول نائل شود . عقل فعال/جبرئیلبا توجه به نقش محوری که در این داستان دارد ،در معرفت شناسی معطی علم است و در جهان شناسی واهب الصور است و در واقع پیوند دهنده ی معرفت شناسی اشراقی به جهان شناسی اشراقی است و این رساله در واقع بیان یک دوره مختصر جهان شناسی و معرفت شناسی مشائی است که به عنوان فلسفه‌ی رایج سهروردی به زبان اشراق بیان نموده . در این داستان سهروردی طی ابتکاری بدیع و بی نظیر جهان شناسی و معرفت شناسی دوگانه (اشراقی –مشائی)را ارائه داده است و در عین حال تلاش نموده که به زیباترین و دقیقترین وجه ممکن تقریب بین دونظام فلسفی مشائی و اشراقی را صورت بندد. واژگان کلیدی : معرفت شناسی ، جهان شناسی ، عقل فعال ، آواز پر جبرئیل
ارتباط آیات با روایات
نویسنده:
وهاب بدری آذغان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قرآن مجید، برترین و آخرین پیام خداوند و ارزشمندترین گوهر گران بهایی است که از پیامبر اکرم(ص)به جا مانده است. حجیت آن به دلیل این که کلام صاحب شریعت است، ذاتی است و هم چنین بیانگر حجیت سنت معصوم نیز هست. سنت به معنای قول، فعل و تقریر معصوم، تکیه گاهی است که همواره در فهم دین به آن استناد شده است و در ردیف قرآن از آن یاد کرده اند و به دلیل شأن و مرتبت خاصی که خداوند برای پیامبر خواسته و به ایشان عطا نموده، دارای حجیت ذاتی است. با توجه به پژوهش‌های بسیار و بررسی دیدگاه های گوناگونی که در این زمینه انجام گرفته، براساس نظریه ی برگزیده «اصالت توأمان قرآن و حجیت سنت»، رابطه و پیوند میان این دو منبع معرفت شناسی، رابطه ای دوسویه است. گرچه ظاهر قرآن حجت است، اما تمسک به آن، به فحص از دلیل متصل و منفصل یعنی قرآن و سنت نیازمند است. برای تبیین آموزه های دینی، یکی به کلیات می پردازد و دیگری وارد جزئیات می شود. گاهی قرآن به کمک سنت می آید و گاهی سنت به کمک قرآن. نتیجه ی این تعامل آن است که برای شناخت دین، وجود هر دو منبع در کنار هم ضروری است و هر یک بدون حضور دیگری نمی تواند تبیین کننده ی معارف دینی باشد.
  • تعداد رکورد ها : 5307